موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن

(شمیم لقاء)
موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن
بسمه تعالی
وب سایت حاضر با هدف معرفی موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن (شمیم لقاء) به علاقه مندان علوم دینی و قرآنی و ترویج و ارائه ی گوشه ای از تفکر اسلامی و شیعی راه اندازی شده است
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ی این موسسه به درباره ما مراجعه نمایید.

به امید ظهور تجلی قرآن بشریت صاحب العصر و الزمان(عج) و استشمام شمیم لقائش



از احوالات پسر فاطمه بی خبر نباشید!

بر او سلام بفرستید!

با او صحبت کنید میشنود!

او هم دل دارد....!

سلام بر تو ای پسر فاطمه!

سلام بر تو ای همنشین زمان های دلسوز

سلام بر تو که تنهایی!

سلام بر تو ای حضرت عشق!

آقاجون برگرد بخدا دل ها تنگ است.....
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

به تأخیر انداختن نفرین تا ماه رجب‏

ماه رجب است. «الترجیب بمعنى التعظیم». «1» رجَّب یُرجِّب ترجیباً، عظَّم یعظِّم تعظیماً. مى‏فرماید: در این ماه، دعا مستجاب است، خصوصاً بر علیه ظالمان. «و لهذا کان فى الجاهلیة اهل الجاهلیة یؤخرون على من ظلمهم فیدعون علیهم فى رجب فلایرد». و براى همین در زمان جاهلیت، مردم نفرین بر علیه کسانى که به آنها ظلم کرده بودند را تا ماه رجب به تاخیر مى‏انداختند، چون اعتقاد داشتند که دعاى آنها از درگاه پروردگار رد نمى‏شود.

اگر کسى به اهل جاهلیت بدى مى‏ کرد، مى‏گفتند: دعا کن ماه رجب نیاید! اگر ماه رجب بیاید، کلکت را مى‏کنیم! این‏قدر به ماه رجب معتقد بودند! پس شما هم باید خودتان را براى ماه رجب مهیا بکنید.

______________________________

(1)- »ترجیب به معناى تعظیم و بزرگداشتن است». روضة الواعظین ج 2/ 393

_________________

ماه رجب‏، ماه خدا

هر زمانى یک خصوصیتى دارد. مثلًا دهه‏ ى ذى‏حجه، ماه رجب و ... درباره ‏ى ماه رجب پروردگار مى‏فرماید: «الشهر شهرى والعبد عبدى والرحمة رحمتى». «1» یعنى ماه، ماه من است و بنده، بنده ‏ى من و رحمت هم‏ رحمت من است.

______________________________

(1)- فصل فیما نذکره من حدیث الملک الداعى الى الله فى کل لیلة من رجب نقلناه من کتب العبادات عن النبى صلوات الله علیه انه قال: ان الله تعالى نصب فى السماء السابعة ملکا یقال له الداعى فاذا دخل شهر رجب ینادى ذلک الملک کل لیلة منه الى الصباح: طوبى للذاکرین طوبى للطائعین و یقول الله تعالى: أنا جلیس من جالسنى و مطیع من أطاعنى و غافر من استغفرنى الشهر شهرى والعبد عبدى والرحمة رحمتى فمن دعانى فى هذا الشهر اجبته و من سألنى اعطیته و من استهدانى هدیته و جعلت هذا الشهر حبلًا بینى و بین عبادى فمن اعتصم به وصل الى. اقبال الاعمال السید ابن طاووس ج 3/ 174

___________________________

اجر شب زنده ‏داران‏

روایتى درباره‏ ى متهجدین و شب‏زنده ‏داران وارد شده است که پروردگارآن‏قدر در قیامت به اشخاصى که نماز شب مى‏خوانند، کرامت و ثواب مرحمت مى‏کند که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه اصلا کسى فرضش را مى‏تواند بکند. «ما لاعینٌ رأت ولا اذنٌ سمعت و لاخطر على قلب بشر». «1»

 

______________________________

(1)- التفسیر الاصفى للفیض الکاشانى ج 2/ 978

______________________________

ماه رجب، ماه رحمت بى‏ حد پروردگار

خلاصه این‏که این نفس ناطقه با این قدرت و اقتدار نمى‏تواند درک بکند که پروردگار براى شب زنده‏ داران چه پاداشى قرار داده است.

همان روایتى که در باب نماز شب وارد شده است، درباره ‏ى ماه رجب هم‏ وارد شده هست. ماه رجب‏ «شهرالله الاصب» «2» است. یعنى در این ماه آن‏قدر پروردگار بر بندگان خویش رحمت مى‏ریزد که قابل تصور نمى‏ باشد. «ویعطیهم الله من الکرامات والمثوبات»

______________________________

(1)- قال امیرالمومنین علیه السلام:

دوائک فیک و ما تشعر و داءک منک و ما تبصر

و انت الکتاب المبین الذى باحرفه یظهر المضمر

و تزعم انک جرم صغیر و فیک انطوى العالم الاکبر التفسیر الصافى ج 1/ 92

(2)- قال رسول الله صلى الله علیه وآله: سمى رجب شهرالله الاصب لان الرحمة على امتى تصب صبا فیه. بحارالانوار 97/ 39/ 24

_______________________________

نداى ملک داعى در ماه رجب

اگر در ماه‏ هاى دیگر، فقط در شبهاى جمعه از سر شب ندا داده مى‏شود که‏ «بندگان! بیایید، بیایید»، در ماه رجب هر شب از اول شب آن مَلَک داعى ندا مى‏کند که آیا قرض دارى، حاجتمندى هست؟ هر کس در این ماه هدایت بخواهد، من او را هدایت مى‏ کنم.

 

رفع موانع، شرط بهره ‏مندى از رحمت الهى‏

چه خوب است که ما در این ماه، خود خدا را از خدا درخواست بکنیم. اما این در صورتى است که شما رفع موانع بفرمایید. پس موقعیت شما در ماه رجب معلوم شد و این موقعیت را باید مغتنم بشمارید.

هر کسى که مانع سیر شماست، رهایش کنید، آقاجان! هر کسى که مانع سیر تکامل عملى شماست، او را رها کنید. هر چیزى که مانع سیر عملى شماست، او را رها کنید، آقا!

موانع تا نگردانى ز خود دور

درون خانه ‏ى دل نایدت نور

 

متذکر شوید! قبل از آنکه ملک الموت بیاید

من نمى‏ خواهم اوقات شما را تلخ بکنم؛ اما مى‏خواهم ان‏شاءالله تا رسول پروردگار «1» نیامده است، شما متذکر شوید، قبل از آن که لحظه ‏اى فرا برسد که به فرموده ‏ى امام باقر (ع) شخص محتضر حاضر است- اگر تمام دنیا ملک او باشد- همه را تقدیم بکند و یک ساعت ملک الموت به او مهلت بدهد.

 

احتیاج به پروردگار

بارک الله به یکى از رفقا که اینجاست. گفت: هر وقت که پروردگار عزیز مرا براى نماز شب بیدار بکند، مغتنم مى‏شمارم. من خیلى به پروردگار احتیاج دارم. احتیاج من به پروردگار عزیز زیاد است.

ماه رجب را مغتنم بشمار!

آن قدر درآن آرامگاه ابدى بخوابى که استخوانت بپوسد. حالا مغتنم بشمار، داداش جون! ماه رجب است.

از سر شب تا به سحر ندا مى‏دهند: «ایهاالقانتون قوموا» بیدار شوید.

«ایها المستغفرون قوموا» «3». بیدار شوید.

______________________________

(1)- ملک الموت‏

(2)- اشاره به قبر است.

(3)- حلیة الاولیاء لابى نعیم الاصفهانى ج 6/ 4

_______________________________

ماه رجب، ماه بزرگ خدا

پروررگار عزیز در حدیث قدسى درباره ‏ى ماه رجب مى‏فرماید:

«وجعلت هذا الشهر حبلًا بینى و بین عبادى فمن اعتصم به وصَلَ الى». «2» افسوس که ماه رجب کم‏کم به آخر نزدیک مى‏شود. چقدر این ماه بزرگ است!

 

طهارت نفس، شرط رسیدن به درجات بلند

آن شب این حدیث را برایتان خواندم، امشب هم باز متذکر مى‏شوم که: «طهروا انفسکم من دنس الشهوات تدرکوا رفیع الدرجات». «3» یعنى جان‏هاى‏ خودتان را از آلودگى شهوات پاک کنید، تا درجات بلند را دریابید.

 

______________________________

(1)- «و رحمت من همه چیز را فرا گرفته است». اعراف/ 156

(2)- «این ماه (ماه رجب‏) را ریسمانى بین خود و بندگانم قرار دادم. پس هر کسى بدان چنگ بزند به من برسد». اقبال الاعمال ج 3/ 174

(3)- مستدرک الوسائل ج 11/ 344 عن غرر الحکم ج 2/ ص 472 ح 37

________________________

 خدا کجاست؟

عرض‏ کرد: یا رسول الله! خدا کجاست؟ حضرت فرموند: خدا در دل شماست.

اگر چه ذات پاکش لامکان است‏                چو نیکو بنگرى در دل نهان است‏

                  

زیاد سخن نگویید!

اما این دل را باید پاک کرد، داداش‏جون! به همین جهت حضرت فرمودند: «لولا تکثیر فى کلامکم». «1» خدا مى‏داند که بنده وقتى سر سفره یا در یک محلى مى‏نشینم؛ شاید دو کلمه صحبت بکنم. آخر چه صحبتى‏ بکنم؟ صحبت چه چیزى را بکنم؟

«لولا تکثیر فى کلامکم»، یعنى اگر زیاد سخن نمى‏ گفتید.

هر وقت که یک کسى شروع به صحبت‏ کردن بکند؛ گرفتار حرف‏هاى بى‏ ربط مى‏شود؛ مگر یک عده افراد معدود.

در زمان حضرت آیه الله العظمى بروجردى- خدا ایشان را رحمت کند- هر کس که مى‏خواست صحبت (سخنرانى) بکند، باید از مرجع وقت اجازه مى‏گرفت. گُتره‏ «2» نیست، آقاجان!

______________________________

(1)- وفیما رواه الجمهور عن النبى صلى الله علیه وآله وسلم قال: لولا تکثیر فى کلامکم و تمریج فى قلوبکم لرأیتم ما أرى و لسمعتم ما أسمع. یعنى‏ «اگر گرفتار سخن گفتن بسیار و آشفتگىِ قلوب نبودید، هر آینه هر آنچه من مى‏بینم شما هم مى‏دیدید و هر آنچه من مى‏شنوم شما هم مى‏شنیدید». تفسیر المیزان ج 5/ 270

(2)- بى حساب و کتاب.

_____________________________

پاى صحبت هر کس نمى‏شود نشست، آقاجان!

خدا رحمت کند آقاى بهبهانى را که گفت: من یک کسى را دعوت کردم براى منبر و سخنرانى، شب در عالم رؤیا دیدم که یک مارى دور گردن این آقا پیچیده است و زبان او را نیش مى‏زند. خیلى ناراحت شدم. (آقاى بهبهانى مجتهد مسلم بود) فردا که آمد، گفتم: آقا ما ده روز از شما دعوت کردیم ولیکن بانى مجلس فعلًا یک قدرى میل ندارد که شما براى سخنرانى تشریف بیاورید، آیا مى‏شود پول این ده روز را به شما بدهیم و شما نیایید؟ گفت: نه آقا، همان شب اول را به من بدهید، من دیگر نمى‏آیم. غرضِ عرض این است که پاى صحبت هر کس نمى‏شود نشست، آقاجان!

«لولا تکثیر فى کلامکم و تمریج فى قلوبکم»

«من کثر کلامه کثر خطائه». «1» آن اشخاصى که مى‏خواهند صحبت بکنند، باید مواظب تمام قضایا باشند.

غرضِ عرض این است که هر کسى نمى‏ تواند صحبت (سخنرانى) بکند.

 

متأسفانه قلوب شما مانند جنگل است!

«لولا تکثیرٌ فى کلامکم و تمریجٌ فى قلوبکم». اما متأسفانه قلوب شما مانند جنگل است!

______________________________

(1)- عن الامام على علیه السلام: من کثر کلامه کثر خطائه و من کثر خطائه قل حیائه و من قل حیائه قل ورعه و من قل ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار. «هرکس بسیار سخن گوید، خطایش بسیار شود و هر کس خطایش بسیار شود، حیایش کم شود و هر کس حیایش کم شود، ورع و پرهیزکارى‏اش کم شود و هر کس پرهیزکاریش کم شود، قلبش بمیرد و هر کس قلبش بمیرد، داخل در آتش جهنم شود». البحار 71/ 286/ 41.

__________________________

نبى اکرم (ص) مى‏فرمایند: اگر قلب‏هایتان را از غیر پروردگار خالى کنید؛ گوش‏تان را عوض مى‏کنند، چشم‏تان را عوض مى‏کنند، دیگر لازم نیست براى بیدار شدن، آیه‏ى آخر سوره‏ى کهف را بخوانى؛ بلکه بیدارت مى‏کنند، صدایت مى‏زنند: بلند شو!

 

ماه رجب، ریسمان بین من و بندگانم‏

پس بنابراین، پروردگار مى‏فرماید: من ماه رجب را «حبل» «1» بین خود و بندگانم قرار دادم. «فمن اعتصم به وصل الى». «2» هر کس به این ریسمان‏ چنگ بزند؛ به من برسد.

 

ماه رجب، ماه ترک محرمات و فعل واجبات‏

«الترجیب بمعنى التأهب والاستعداد». «3»

از امیرمؤمنان سؤال شد: معناى استعداد چیست؟ «ما الاستعداد یا امیرالمومنین؟». «4»

حضرت فرمود: استعداد آن است که انسان لااقل، تارک محرمات و فاعل واجبات بوده و متخلق به محاسن اخلاق باشد. این بیان امام (ع) است.

______________________________

(1)- ریسمان‏

(2)- اقبال الاعمال ج 3/ 174

(3)- «ترجیب» که هم خانواده‏ «رجب» است به معناى آماده شدن است.

(4)- و قیل لامیرالمومنین علیه السلام: ماالاستعداد للموت؟ قال: أداء الفرائض واجتناب المحارم والاشتغال على المکارم ثم لایبالى أ وقع على الموت أم وقع الموت علیه والله مایبالى ابن أبى طالب أ وقع على الموت أم وقع الموت علیه. الامالى للشیخ الصدوق/ 172

____________________________

ریسمان‏هاى آویخته در ماه رجب‏

یک شب بنده در خواب دیدم که ریسمان‏هایى از آسمان آویخته است. هرچه نگاه کردم، دیدم که انتهاى این ریسمان‏ها دیده نمى‏شود! همه‏ ى ریسمان‏ها آویزان است؛ اما یک طورى است که کأنَّ این ریسمان‏ها زنده هستند! یک عده مى‏دویدند که اینها را بگیرند؛ اما این ریسمان‏ها جابجا مى‏شدند و به سمت دیگر حرکت مى‏کردند! اشخاصى مى‏رفتند تا به این‏ ریسمان‏ها چنگ بزنند؛ اما موفق نمى‏شدند. اما بعضى دیگر وقتى چنگ مى‏زدند؛ این ریسمان‏ها خودشان را در دسترس آنها قرار مى‏دادند.

این معنایش این است که بعضى‏ها اهلیت ندارند.

«واشدد یدیک بحبل الله معتصماً فانه الرکن». «2»

اما کسانى که اهلیت دارند، زبان‏شان تحت کنترل است، گوش‏شان تحت کنترل است، چشم‏شان تحت کنترل است، داداش‏جون!

______________________________

(1)- و قیل اراد بالترجیب التعظیم یقال رجب فلان مولاه اى عظمه و منه سمى‏

شهر رجب لانه کان یعظم. النهایة فى غریب الحدیث لابن اثیر ج 2/ 197

(2)- واشدد یدیک بحبل الله معتصما فانه الرکن ان خانتک ارکان‏

من استعان بغیر الله فى طلب فان ناصره عجز و خذلان‏

تاریخ الاسلام للذهبى ج 28/ 47

__________________________

ثمره ‏ى فاصله گرفتن از امیال نفسانى‏

«طهروا انفسکم من دنسِ الشهوات تدرکوا رفیع الدرجات». «1»

بارک الله به این شعر:

تو کز سراى طبیعت نمى‏روى بیرون         کجا به کوى خراباتیان گذر توانى کرد

یک قدم نمى‏خواهى از آن معروفات ذهنى و ازآن امیال نفسانى فاصله بگیرى.

زمنزلات هوس گر برون نهى قدمى‏                نزول در حرم کبریا توانى کرد

 

و اما اگر از امیال نفسانى فاصله گرفتى؛ آن‏وقت قلبت مَنظَرِ «2» پروردگار خواهد شد.

ما را خواهى، جمله حدیث ما کن‏

رو به ما کن ز دیگران خو واکن‏

«وما الذى فقد من وجدک». «3» اباعبدالله (ع) عرض مى‏کند: بارالها! آن کسى که تو را پیدا کرد، دیگر احتیاجى ندارد که در خانه‏ ى زید وعمرو و بکر برود.

ما زیباییم، یاد ما زیبا کن‏                با ما دو دل نباش، دل یکتا کن‏

                  

قلب ما، اسیر تعلقات‏

اى نُه دله‏ىِ ده دله، هر ده یله کن‏

واقعاً انسان ده دله است؛ بلکه بیشتر. اصلا دل ما را همه چیز مسخر کرده است،

______________________________

(1)- غرر الحکم ج 2 ص 472 ح 37

(2)- محلِ نظر

(3)- «آنکه تو را یافت، چه کم دارد؟». بحارالانوار ج 95/ 226، صحیفة الحسین/ 218

________________________________

مقام و پول و دنیا وتعلقات و ...

یک شخصى بود که دائماً در بازار نجارها تا امام‏زاده زید راه مى‏رفت و این شعر را مى‏خواند:

اى صد دله‏ ى یک دله دل یک‏دله کن‏            مهر دگران را ز دل خود یله کن‏

یک روز به اخلاص بیا بر در ما           گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن‏

 

انسان با عدم توجه به پروردگار، نمى‏تواند بگوید: من خداپرستم، داداش‏جون!

از نوک پنجه تا فرق سر، لا اله الا الله‏

وقال على (ع) «من ذکر الله سبحانه احیى الله قلبه». «1»

ذکر پروردگار همین است، داداش جون! یکى از رفقا- که اهل بخیه‏ «2» است- به بنده گفت: من وقتى‏ «لا اله الا الله» مى‏گویم؛ «3» از نوک پنجه‏ تا فرق سرم و تمام شرار وجودى من همه مى‏گویند: «لااله الا الله»یعنى مقام، هیچ. پول، هیچ. دنیا، هیچ. رفیق، هیچ. تعلقات، هیچ.

همه مى‏گویند: «لااله الا الله». تمام آن خدایان را بواسطه ‏ى کلمه ‏ى اخلاص- که‏ «لا اله الا الله» است نفى مى‏کنم.

تا که زود است بزن بر دامن صاحبدلى دست‏

که تا از قید نفست وا رهاند      تو را تا منزل لیلى رساند

______________________________

(1)- «کسى که خدا را یاد کند، خدوند قلب او را زنده گرداند». الغرر والدرر/ باب الذکر و سرالاسراء فى شرح حدیث المعراج، سعادت پرور ج 1/ 526

(2)- کنایه از کسانى که صاحبِ کرامت هستند.

(3)- «لا» در اینجا «لا» ىِ نفىِ جنس است، «لا اله موجود الا الله». این عبارت از بیانات مرحوم آیت الله حق شناس مى‏باشد.

____________________________

حیات قلب در یاد خدا

خدا شاهد است، بعضى شبها من مى‏گویم: پروردگارا! من را دریاب.

«فمن ذکرالله سبحانه احیى الله قلبه». «1» یعنى اگر کسى خدا را یاد کند، پروردگار قلب او را زنده مى‏کند.

 

آیا مى‏دانى نشانه ‏ى زنده شدن قلب چیست؟

نشانه ‏اش این است که پروردگار خوف خودش را در دل شما مى ‏اندازد. شما را متوجه خودش مى‏کند. چراغى در قلب شما روشن مى‏کند.

در خطبه‏ ى نهج‏ البلاغة «2» مرحوم ملافتح الله (ره) «ظهر» را با «ظ» نوشته است. خیر! «زهر» با «ز» صحیح است. یعنى پروردگار چراغ را در قلب او متلالأ مى‏کند. از ماده‏ى‏ «زَهَرَ یَزهر زُهرةً» است.

چطور شده است که ما از تمام این قضایا محروم مانده‏ ایم؟ خرابیم خراب! آیا تا به حال شده است که در سیر الى الله، پروردگار به شما هشدار بدهد؟ خطاب برسد که آگاه باش! مواظب باش!

 

راه رسیدن به یقین و ایمان اشرابى‏

حضرت مى‏فرماید: «اذا اراد الله بعبد خیراً فتح له قفل قلبه وجعل فیه الیقین‏

______________________________

(1)- عن على علیه السلام. سرالاسراء فى شرح حدیث المعراج، الشیخ على سعادت پرور ص 526

(2)- عباد الله ان من احب عبادالله الیه عبدا اعانه الله على نفسه فاستشعر الحزن و تجلبب الخوف فزهر مصباح الهدى فى قلبه و اعد القرى لیومه النازل به. نهج البلاغة خطبة 87

__________________________

والصدق». «1» یعنى اگر پروردگار براى بنده ‏اى خیر بخواهد؛ کلید قلب او را مى‏گشاید و در قلب او یقین و صدق قرار مى‏دهد.

شما تصور مى‏کنید که مثلًا با خواندن باب حادى عشر «2» براى شما یقین حاصل مى‏شود؟! منظومه‏ ى سبزوارى‏ «3» براى شما یقین مى ‏آورد؟!

باید از راه حکمت عملى و نظرى وارد بشوید، داداش‏جون!

در اثر استقامت و متابعت از اهل‏بیت (ع)، به شما ایمان اشرابى داده مى‏شود.

«لأشربنا قلوبهم الایمان». «4» ایمان اشرابى با خواندن کتاب باب حادى‏ عشر یا کتاب تجرید علامه به دست نمى‏ آید. «5»

«اذا اراد الله بعبد خیراً فتح له قفل قلبه وجعل فیه الیقین والصدق». «6»

پروردگار قلبش را باز مى‏کند. همان قلبى که جاى آن آرام جان است.

اگر چه ذات پاکش لامکان است‏                چو نیکو بنگرى در دل نهان است‏

دلى اندر دل صاحبدلان است‏          که آن دل جاى آن آرام جان است‏

                  

 

______________________________

(1)- قال رسول الله صلى الله علیه وآله: اذا اراد الله بعبد خیرا فتح له قفل قلبه و جعل فیه الیقین والصدق و جعل قلبه واعیا لما سلک فیه وجعل قلبه سلیما و لسانه صادقا وخلیقته مستقیمة و جعل اذنه سمیعة و عینه بصیرة. کنزالعمال/ 30768

(2)- یکى از کتب درسى علم کلام.

(3)- منظومه‏ى ملاهادى سبزوارى یکى از کتب درسى فلسفه.

(4)- عن ابى جعفر علیه السلام فى قوله تعالى‏ «وان لو استقاموا على الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا» قال یعنى لو استقاموا على ولایة على بن ابیطالب امیرالمومنین والاوصیاء من ولده علیهم السلام و قبلوا طاعتهم فى امرهم و نهیهم لاسقیناهم ماء غدقا یقول: لاشربنا قلوبهم الایمان والطریقة هى الایمان بولایة على والاوصیاء. الکافى ج 1/ 220

(5)- هر دو کتاب از کتب علم کلام مى‏باشند.

(6)- کنزالعمال/ 30768

_______________________

در قلب بنده ‏ى مؤمنم جاى دارم‏

پروردگار عزیز در حدیث قدسى مى‏فرماید: «لایسعنى ارضى ولاسمائى بل یسعنى قلب عبدى المؤمن». «1» زمین و آسمان جاى من نیست؛ بلکه من در قلب بنده‏ ى مؤمنم جاى دارم.

عرض کرد: یا رسول الله خدا کجاست؟ فرمود: در قلب است.

برو بزداى اول خانه‏ ى دل‏                که تا گیرد مَلک نزد تو منزل‏

                  

اما قلب من چگونه است؟ همه چیز در قلب من هست، غیر از آنچه که باید باشد! «اذا اراد الله بعبد خیراً فتح له قفل قلبه وجعل فیه الیقین والصدق». «2»

هیچ مؤثرى جز خدا نیست‏

چرا من دروغ بگویم؟ آخر تو چکاره هستى؟ عملًا چه تأثیرى در زندگى من دارى که من به ملاحظه‏ى تو دروغ بگویم؟ «لا مؤثر فى الوجود الا الله». هیچ مؤثرى جز خدا نیست. مؤمن در عمل صادق است. زبانش صدق مى‏گوید. نیتش صادق است. درعباداتش صادق است. چرا صادق نباشد؟ مگر کسى جز خدا را منشأ اثر مى‏داندکه بخاطر او دروغ بگوید؟

مردم همگى مجنون‏            در بى‏ثمرى چون بید

مجنون‏تر از آنها من‏              کز بید ثمر خواهم‏

                  

 

بید چه ثمرى دارد؟ آخر چرا من ریا بکنم؟

______________________________

(1)- شجرة طوبى للشیخ محمد مهدى الحائرى ج 1/ 15 و المبدأ والمعاد، صدرالدین شیرازى/ 483

(2)- کنزالعمال/ 30768

______________________

آماده شدن براى ماه‏ هاى دیگر، در ماه رجب‏

ببین داداش‏جون! من‏که نماز اول وقت مى‏خوانم، همه‏ اش دلم مى‏خواهد که احادیث راجع به نماز اول وقت را بشنوم و موقعیت عملم را درک کنم، خودم را درک کنم. حال که ماه رجب مى‏گذرد، داداش‏جون! و این ماه، ماه خداست، «شهرالله» است و شما در این ماه مورد رحمت هستید، «شهرالله اصب» است، «شهر الله اصمّ» است، «الترجیب بمعنى التأهب و الاستعداد»، باید در این ماه براى ماه‏هاى دیگر مهیا شویم.

 

لزوم مراقبه در ماه رجب‏ براى حیات قلب‏

رسول اکرم (ص) در حدیث قدسى به نقل از پروردگار فرمودند: «وجعلت هذا الشهر حبلًا بینى و بین عبادى من اعتصم به وصل الیه» «1» ماه رجب در حال گذشتن‏ است و بنده عرض کردم که‏ «الترجیب بمعنى التعظیم». یعنى باید شما این ماه را- که شهر الله است- بزرگ بشمارید. باید این ماه را محترم بشمارید.

حال، بنده قسمتى از بیانات یکى از علماى اخلاق‏ «2» را براى شما مى‏خوانم و بعد یک تذکرات مهمى به شما خواهم داد که هم براى همکاران خودم لازم است و هم براى شماها.

«وبالجملة فالازم ان یراقب قلبه حتى یکون حیاً بذکر الله و الحضور بین یدیه بما یرضى‏من مراسم العبودیّة» «3» انسان باید در این ماه در مقام مراقبه باشد، تا قلبش را زنده نگه بدارد.

______________________________
(1)- «ماه رجب را ریسمانى بین خود و بندگانم قرار دادم، که هر

کسى به آن چنگ زند، به من برسد». اقبال الاعمال ج 3/ 174

(2)- مرحوم میرزا جواد آقا ملکى تبریزى (ره)

(3)- المراقبات/ 79

_______________________

مقصود، حیات قلب است‏

مرحوم حاج میرزا جواد آقا (ره) مى‏فرمایند: غرض از احیاء گرفتن در این شبها این است که قلب شما متوجه ذکر پروردگار باشد، قلباً متذکر باشید. اگر قلباً در مقام مراقبه نباشید؛ مانند این است که یک کسى با یک کسى صحبت مى‏کند؛ اما این طرف و آن طرف را نگاه مى‏کند. این خیلى بد است، آقاجان! باید قلباً شما متوجه پروردگار باشید.

«فان المقصود من احیاءِ اللیالى». «1» مقصود از شب‏زنده‏دارى در این شبها

چیست؟ مقصود احیاى قلب است و حیات و زندگى قلب منوط به ذکر و فکر است.

«و القلب الغافل کالمیت». این که اشخاصى براى تهجد بلند مى‏شوند؛ اما تمام صفحه ‏ى دل و صفحه‏ ى فکرشان مشغول است، این به درد نمى‏خورد. اینها دورند. پروردگار اینها را در یک مرتبه‏ ى پایین بیدار کرده است. بعد مى‏فرماید: «والمشغول بغیر رضى الله من المکروهات ادون من المیت». یعنى محرمات که جاى خود دارد، اگر به مکروهات هم مشغول باشند، قلبشان غافل است.

______________________________
(1)- فان المقصود من احیاء اللیالى احیاء القلب فیها و حیاة القلب انما هو بالذکر والفکر والقلب الغافل کالمیت والمشغول بغیر رضى الله من المکروهات أدون من المیت والمشتغل بالمحرمات فى هذه اللیالى یشتد حاله من المشتغل بها فى غیرها و لعه یورث سوء الخاتمة. المراقبات/ 80

_____________________________

بد عاقبتى به سبب اعمال حرام در ماه رجب‏

ایشان (مرحوم میرزا آقا ملکى تبریزى) هم مجتهد در علم اخلاق بوده است، هم مجتهد در تفریعیّات. ایشان مى‏فرمایند: اگر در ماه رجب اعمال حرام از کسى سر بزند؛ ممکن است به سوء خاتمه مبتلا بشود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">