موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن

(شمیم لقاء)
موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن
بسمه تعالی
وب سایت حاضر با هدف معرفی موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن (شمیم لقاء) به علاقه مندان علوم دینی و قرآنی و ترویج و ارائه ی گوشه ای از تفکر اسلامی و شیعی راه اندازی شده است
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ی این موسسه به درباره ما مراجعه نمایید.

به امید ظهور تجلی قرآن بشریت صاحب العصر و الزمان(عج) و استشمام شمیم لقائش



از احوالات پسر فاطمه بی خبر نباشید!

بر او سلام بفرستید!

با او صحبت کنید میشنود!

او هم دل دارد....!

سلام بر تو ای پسر فاطمه!

سلام بر تو ای همنشین زمان های دلسوز

سلام بر تو که تنهایی!

سلام بر تو ای حضرت عشق!

آقاجون برگرد بخدا دل ها تنگ است.....
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

۴۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

خلاصه ای از کلاس تفسیر

مبحث دروغ

(ارسال شده از خانم رحیمی)

دروغ

 

 

ریا

خلاصه ای از کلاس تفسیر
مبحث نماز(جلسه ی پنجم)
ارسالی از خانم رحیمی

خلاصه ای از کلاس تفسیر
مبحث نماز(جلسه ی چهارم)
ارسالی از خانم رحیمی

خلاصه ای از کلاس تفسیر
مبحث نماز(جلسه ی سوم)
ارسالی از خانم رحیمی

خلاصه ی کلاس تفسیر
مبحث نماز(جلسه ی دوم)
ارسالی از خانم رحیمی
2
خلاصه ای از کلاس تفسیر
نماز(جلسه ی اول)
ارسالی از خانم رحیمی

بعضی‌ها آن‌قدر با هرزگی، روح خود را ضعیف کرده‌اند که از لذت های اولیه زندگی هم لذت نمی‌برند/ با عدم مبارزه با نفس، روح خود را تضعیف کرده‌ایم

مبارزه با هوای نفس، روح انسان را قوی می‌کند و کسی که روحش قوی باشد از زندگی، بیشتر لذت می‌برد. بعضی‌ها آن‌قدر با هرزگی و عدم مبارزه با نفس، روح خود را ضعیف کرده‌اند که از لذائذ اولیۀ زندگی خودشان مثل لذت جنسی هم لذت نمی‌برند. اینها چون از نظر روحی قوی نیستند از زندگی خود لذت نمی‌برند، اعصابشان خُرد می‌شود و لذا به سراغ گناه می‌روند تا به خیال خود لذتی ببرند.

به امیرالمؤمنین(ع) گفتند شما که این‌قدر کم غذا می‌خورید چطور در جنگ‌ها این‌قدر قدرتمندانه می‌جنگید؟ حضرت فرمود: چوب درختانی که در بیابان هستند و آب کمتری می‌خورند خیلی محکمتر از چوب درختانی هستند که در کنار آب هستند، لذا من که کمتر غذا می‌خورم قوی‌تر هستم...
. (وَ کَأَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْیَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُودا؛ نهج البلاغه/نامه 45)
متاسفانه ما با عدم مبارزه با نفس، روح خود را تضعیف کرده‌ایم، پس به در خانۀ خدا برویم و بگوییم: ظلمت نفسی؛ یعنی "خدایا! من خودم را زده‌ام و نابود کرده‌ام! من یک عمر به هوای نفسم گوش کرده و هرزه‌دلی کرده‌ام، خدایا گناهان و هوس‌بازی‌های مرا ببخش، من قوت و قدرت و اراده‌ای برای خودم باقی نگذاشته‌ام، تبدیل شده‌ام به یک آدم بدون قدرت تمرکز، حواس‌پرت، ناتوان از لذت بردن از طبیعت، آدمی که در اثر هوسرانی‌ها دچار ضعف جسمی شده، آدمی که نمی‌توانم به اطرافیان خود خدمت کند، یک آدم ضعیف‌ النفس ... خدایا، دست مرا بگیر و ضعف مرا جبران کن. «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی»(دعای کمیل)"

یکی از شخصیت‌ها که نزد آیت الله بهجت(ره) رفته بود تعریف می‌کرد: طی صحبت کردن با ایشان متوجه شدم که آقای بهجت(ره) در آن سن و سال بالا، چه جزئیاتی را از گذشته‌ها هنوز به خاطر دارند! این حافظۀ قوی ناشی از چیست؟ طبیعتاً ناشی از مبارزه با هوای نفس است، البته با آداب و آیینی که دین به ما می‌گوید.
خداوند بزرگ در قرآن کریم سوره ی مبارکه انعام امر کردند :

وَذَرُواْ ظَاهِرَ الإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُواْ یَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾


و گناه آشکار و پنهان را رها کنید زیرا کسانى که مرتکب گناه مىشوند به زودى در برابر آنچه به دست مىآوردند کیفر خواهند یافت (۱۲۰)

دختر خانمهایی که میگین ما آرایش میکنیم و بدحجابیم ولی در باطن آدمهای خوبی هستیم ( هستین إن شاءالله ) ولی خدا امر فرموده گناه های آشکار و نهان را انجام ندید .

The great God in the Holy Qur'an chapter mobarakeh were tipping the ظَاهِرَ الإِثْمِ وَذَرُواْ: وَبَاطِنَهُ it إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُواْ یَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾ and Sin, and that you release the hidden because those who commit sin to those against what will be in the hands of Allah مىآوردند (120), khanmai girl that we make and we're good guys, but bdhajabim on the backend (God إن هستین) but God would make it obvious and secret Sin do disregard.



مقام معظم رهبری:
قرآنی شدن به این است که ملت با قرآن آمیخته بشود، به قرآن عمل کند، معرفت قرآنی را به طور کامل به دست بیاورد. ما امروز در دنیای اسلام این را کم داریم. اسم اسلام همه‌جا هست، تفاخر به اسلام همه جا هست،ُ ادعای مسلمانی همه جا هست، آنچه ما به آن نیاز داریم، ان آمیخته شدن به معارف قرآن و به عمل قرآن است، که این مسلمانی واقعی است. ما می‌خواهیم که ملت ما قرآن را بتوانند درک کنند و از آن استفاده کنند. هدف از همه‌ی این تشریفات و این مسابقه‌ها و این وقت گذرانی‌ها و این تشویق‌ها و این زحمت‌هایی که آقایان می‌کشند، هدف این است که ملت ما با قرآن آشنا بشوند. ما دوریم از قرآن، ما دوریم از قرآن. اگر یک ملتی با معرفت قرآنی آشنا بشود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد. حرکت برای او آسان خواهد شد. شما ملاحظه کنید، همین مقداری که ملت ما درهای قرآن را به روی خود باز کرد، که این به برکت انقلاب شد، ببینید چه تحولی در ملت ما به وجود آمد. ببینید چه عظمت و چه عزتی ملت ما پیدا کرد، به همین مقدار اندک حرکتی که به سمت قرآن کردیم. قرآن این جور است اگر حرکت به سمت قرآن به شکل کاملی انجام بگیرد. آن وقت این ملت همان چیزی خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است. تاریخ را مسلمان‌ها عوض کردند به برکت قرآن.

من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت که حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 کیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم .

در ده سالگی قرآن را حفظ نمودم. عاشق قرآن بودم و از خدا آرزو می کردم که یک قاری مشهور بشوم. من برای شنیدن قرآن، مسافت زیادی را پیاده طی می کردم؛ چون در آن زمان در خانه ها رادیو وجود نداشت و فقط قهوه خانه ها رادیو داشتند.

شیخ رفعت و شیخ شعشاعی- دو نفری که در آن زمان مشهور بودند- در رادیو قرائت قرآن داشتند. شیخ رفعت دو بار در هفته روزهای دوشنبه و جمعه  تلاوت داشت. و ما سه کیلومتر راه را پیاده طی می کردیم تا به صدای شیخ رفعت گوش بسپاریم و برای استفاده از سایر قاریان در جلسات شبانه قرآن شرکت می کردیم . من در مکتبخانه های همان روستا قرآن را حفظ کردم . در آن زمان هنوز روستای ما مبدل به شهر نشده بود.

من به پدرم گفتم که می خواهم علم قرائات را فرا گیرم و قاری مشهور بشوم. پدرم مرا تشویق کرد. اما برادران بزرگترم به دانشگاه الأزهر رفتند و در علوم دیگری تحصیل کردند.