موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن

(شمیم لقاء)
موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن
بسمه تعالی
وب سایت حاضر با هدف معرفی موسسه ی فرهنگی قرآنی عرفان القرآن (شمیم لقاء) به علاقه مندان علوم دینی و قرآنی و ترویج و ارائه ی گوشه ای از تفکر اسلامی و شیعی راه اندازی شده است
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ی این موسسه به درباره ما مراجعه نمایید.

به امید ظهور تجلی قرآن بشریت صاحب العصر و الزمان(عج) و استشمام شمیم لقائش



از احوالات پسر فاطمه بی خبر نباشید!

بر او سلام بفرستید!

با او صحبت کنید میشنود!

او هم دل دارد....!

سلام بر تو ای پسر فاطمه!

سلام بر تو ای همنشین زمان های دلسوز

سلام بر تو که تنهایی!

سلام بر تو ای حضرت عشق!

آقاجون برگرد بخدا دل ها تنگ است.....
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

۵۷ مطلب با موضوع «توصیه ها و زندگی عارفان» ثبت شده است




حدیث داریم که اگر کسی در مورد انسان مومنی چیزی بگوید که قدر و شخصیت آن مومن پایین بیاید، از ولایت خدا خارج شده و به ولایت شیطان وارد میشود و حتی شیطان هم او را قبول نمیکند!
دو صفت هست که در غالب مردم وجود دارد و آنها عبارتند از: "حسد و سوء ظن"

حسد و بدگمانی معمولاً بی اختیار وارد ذهن انسان میشوند و نهی از آنها که در قرآن وارد شده است به معنی "نهی از ترتیب اثر دادن به آنها" میباشد. مثلاً اگر خدای نکرده بخواهد تهمت بزند، غیبت کند و یا شخصیت کسی را خراب کند بداند اینکارها حرام است و باید با میل درونی خود مبارزه کند و سکوت نماید.

یک دوای حسد اینست که: انسان با خودش خلوت کند و بگوید: این شخص، بنده و مخلوق خداست و خداوند صلاح دانسته و این نعمت را به او عنایت کرده است، نعمت او برای من ضرری ندارد و مخالفت با این نعمت، در حقیقت مخالفت با خواست و حکمت و تقدیر و رضای خداوند است.

استاد فاطمی نیا


امام کاظم (ع) :

اگر به اطفال وعده‌ای دادید وفا کنید (و تخلف ننمائید)،

زیرا کودکان گمان می‌کنند شما رازق آن‌ها هستید. خداوند برای هیچ چیز به اندازه تجاوز به حقوق زنان و کودکان غضب نمی‌کند.

الکافی، ج۶، ص
۵۰

آیت الله مجتهدی تهرانی :

اولین عملی که باعث خوب شدن کار و بار انسان می شود، "راضی نگه داشتن پدر و مادر" است.
دومین عمل "نماز اول وقت" است.

نماز اول وقت در اینکه کارتان خوب شود موثر است. کسانی که به هر دری می زنند ولی کارشان درست نمی شود برای این است که نماز اول وقت نمی خوانند.

جوانها به شما توصیه می کنم اگر می خواهید هم دنیا داشته باشید و هم آخرت، نماز اول وقت بخوانید.

یکی از علمای بزرگ می خواست ریاضت بکشد از این راه شروع کرد. هوس کله پاچه کرده بود هرچه نفسش می گفت کله پاچه، این می گفت: فردا پس فردا، حالا هوا گرم است، بگذار هوا خنک شود، چَشم. هی به نفسش وعده می داد تا اینکه دید نفسش او را راحت نمی گذارد. به همین خاطر به شهری رفت، عمامه و قبا را در آورد، یک پیراهن بلند پوشید، به کله پز آن شهر گفت: «شاگرد می خواهی؟»
کله پز هم که نمی دانست او مجتهد است، آیت الله است، گفت :«بیا.»
آن عالم هر روز جلوی مشتری ها کله پاچه می گذاشت، چند ماهی گذشت اما خودش لب نزد. این ریاضت است. هی نفسش هجوم می آورد که یک لقمه از آن کله پاچه ها بخورد، اما او عقب می کشید تا روز آخر که ریاضتش تمام شد به اوستاش گفت:«مدتی است که من زن و بچه ام را ندیده ام، می خواهم بروم. حقوق مرا بده تا من مرخص شوم.»
اوستاش گفت:«دلم می خواهد با دست خودت یک دست کله پاچه بکشی، زبون و... جلوی من بگذاری تا من بخورم.»
او هم یک بشقاب آبگوشت، یک ظرف سبزی و ترشی و... جلوی اوستاش گذاشت، همین طور نگاه کرد، هی نفسش حمله می کرد، هی ترمز، هی حمله می کرد، هی ترمز، چند بار ترمز کرد، بعد مزدش را گرفت و رفت و نخورد.
این ریاضت است. این شخص می تواند موقع گناه، جلوی خودش را بگیرد اما ما که از اول عمرمان، هرچه دلمان خواسته، کرده ایم، ما معلوم نیست که اگر تنها یک جایی گیر کنیم، بتوانیم جلوی خودمان را بگیریم. این جهاد است.

آیت الله مجتهدی تهرانی :

همچون مگسان رو پلیدی منشین
زنبور عسل باش، انیس گل باش

...
زنبور روی گل می نشیند و مگس اینهمه گل را رها کرده و روی زشتی مینشیند...مثل زنبور باشید و خوبیهای مردم را ببینید، بعضی ها عین مگس میمانند و فقط دنبال عیب و بدی مردم می گردند.
پیامبر (ص) فرمودند: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، خداوند مومن را پس از توبه و استغفار عذاب نمیکند مگر به دو چیز ;
1) سوظن به خدا 2) غیبت مردم

غیبت واقعا گرفتاری می آورد. خداوند توفیق خوش گمانی به خودش و غیبت نکردن را به ما بدهد که گرفتار عذاب الهی نشویم.

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام درصحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید درحدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می گوید: من درحال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می آید و می گوید چه کار دارید؟

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (ع) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و درهر جائی به کار نبرید؟

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی توانم چنین قولی به شما بدهم.

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد وفرمود: حالا که نمی توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می دهم و آن این که:

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هوالعلی العظیم» می خوانی.

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را می گویی.

وبعد سه بار سوره توحید «قل هوالله احد» را می خوانی.

و بعد سه بار صلوات می گویی:اللهم صل علی محمد و آل محمد

و بعد سه بار آیه مبارکه: و من یتق الله یجعل له مخرجا. و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله، بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدراً؛ (طلاق/۲ و ۳) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جائی که گمان ندارد روزی می دهد، و هرکس برخداوند توکل کند کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خدا برای هرچیزی اندازه ای قرار داده است.) را می خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است


دکتر الهی قمشه ای :

اگر می گویند ذکر کنید، منظور این نیست که یک تسبیح دستمان بگیریم و بگوییم: یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم و ...اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که "او در کل زندگی ما حضور داشته باشد". اگر یک اسم خدا جمیل است پس باید در معماریمان باشد، در رفتارهایمان باشد، در لباسمان باشد، در ظاهر و باطنمان باید باشد، در صحبت کردنمان باید باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم!
هر کس به اسماء الله ذاکر نباشد زندگیش سخت می شود و معیشتش تنگ می شود.



شیعه و دوست امیرالمؤمنین را با معصیت چه کار؟
آنها به دنیا آلوده شدند و کارهایشان مخلوط شد، لباس و غذای آنها مخلوط شد. از این جهت عمل بد مال بدها و اشقیاست و عملهای خوب مال محمّد و آل محمّد است.

خدا خودش و اولیای خودش و اولیای اولیایش را دوست دارد. شما محمّد و آل محمّد را دوست دارید، خدا هم شما را دوست دارد. کسی را که خدا خودش را می‌خواهد، اعمالش خیلی به او فشار ندهد. اگر از او چیزی سر زد، استغفار می‌کند؛ چون «این لباس مال او نبوده».

«معصیت برای اهل ایمان لباس عاریت است»
. این لباس مال آنها نیست. این به واسطه‌ی خواهش‌های دنیا بوده است. هرکجا می‌خواستم بروم می‌گفتند: آبرویت می‌رود. من هم رفتم از همسایه یک لباس عاریه گرفتم و تنم کردم. به خاطر دنیا عاریه گرفتم. بعد هم لباس را به صاحبش برگرداندم. آیا این را خدا می‌نویسد؟...

معصیت برای دوستان اهل بیت و پیروان راه خدا «عاریه» است. مگر ندیده‌ای که وقتی پای کسی را لگد کردی فوراً عذر خواهی می‌کنی. بعد هم خودت را مذمّت می‌کنی که چرا درست راه نمی‌روی.

«عزیزان من! هیچ‌کدام از شما دوست ندارید معصیت کنید». من ندیدم از اهل ایمان کسی معصیت کند و از انجام آن خشنود باشد و آن را دوست داشته باشد. اگر هم معصیتی انجام داده است به خاطر شهوات دنیا بوده است. می‌گوید: آبرویم می‌رود و از روی بی میلی آن را انجام می‌دهد.

عاریه خیلی سخت است، لذا خدا عفو می‌کند. بنابراین لباس عاریه را باید به صاحبش برگرداند. عمل خوب اشقیا هم عاریه است؛ آن را می‌گیرد و به ما می‌دهند.

البته خدا خودتان را بخواهد خیلی عمل لازم نداریم. دو رکعت نماز خودت با ولایت از هفتاد سال عبادت بهتر است. آنچه می‌گویم بشارت است و گرنه امیدوارم در زندگی نمازت ترک نشده باشد. نماز معراج مؤمن است.


حاج محمد اسماعیل دولابی


گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب می اندازد.

عناوین دنیوی، اگر وفا و دوام داشته باشند تا لب گورند و نوعاً هم، بی وفا هستند، بعد از آن مائیم و ابد ما.

علامه طباطبایى صاحب المیزان


حضرت علی می فرماید :

دلها را روی آوردن و روی گرداندنی است ( گاهی حال و میل به عبادت دارند نور صفایی در آنهاست و گاهی بی میل اند) شما به هنگام اقبال و روی آوردنشان آنها را به نوافل وادارید ودر هنگام ادبار وکدورت به همان انجام واجبات اکتفاء...نمایید !

عبادت باید با حال نشاط انجام شود دعا را نباید به زور خواند یک استادی داشتیم که می فرمود : من گاهی حالی پیدا میکنم که فقط می خواهم دیوان حافظ را مطالعه کنم !

چه اشکالی دارد ؟! ممکن است یک سهمیه و جرقه ای هم در آنجا باشد بنای خداوند براین است که ازهرطرف به ما مرحمت کند منتها ما بعضی از سهمیه هارا نمی گیریم !